چکیده
تحول دیجیتال و توسعه خدمات فناوریمحور در سازمانها نیازمند تصمیمگیری جسورانه، ثبات مدیریتی و رویکرد آیندهنگر است. با این حال در بسیاری از سازمانهای دولتی و فناوری، شکاف عمیقی میان شعارهای تحولگرایانه و عملکرد واقعی مدیران مشاهده میشود؛ وضعیتی که میتوان آن را «پارادکس شعارمحوری و توهم خدمترسانی» نامید. پژوهش حاضر با اتکا به ادبیات نظری تصمیمگیری سازمانی، مفهوم تصمیمگیری تدافعی، اجتناب دفاعی، ناامنی شغلی مدیریتی و مکانیسمهای فرهنگی-ساختاری را بررسی میکند که منجر به ناتوانی مدیران در تبدیل شعارها به عمل میشود. یافتههای تحلیلی نشان میدهد که ترس از پیامد تصمیم، ریسکگریزی ساختاری، فرهنگ سرزنشمحور و فقدان یادگیری دوبُرداری از عوامل اصلی بروز این پارادوکس هستند. پیامدهای این وضعیت شامل ضعف نوآوری، فرسایش سرمایه انسانی، کاهش تابآوری نهادی و افت کارایی پروژههای فناوری است. در پایان، بر اساس ادبیات نظری و رویکردهای نوین حکمرانی فناوری، مجموعهای از راهکارها برای اصلاح این چرخه ارائه میشود.
واژههای کلیدی: تصمیمگیری تدافعی، اجتناب دفاعی، تحول دیجیتال، مدیریت فناوری، ریسکگریزی، یادگیری سازمانی.
1. مقدمه
سازمانهای فناوری در عصر کنونی با محیطی پویا، رقابتی و پیچیده مواجهاند که نیازمند تصمیمگیریهای سریع، انعطافپذیر و مبتنی بر آینده است. با این حال در بسیاری از سازمانهای دولتی و عمومی در ایران، شکاف معناداری میان شعارهای تحول دیجیتال با عملکرد عملی مدیران وجود دارد. مدیران در سخنرانیها و اسناد رسمی از هوشمندسازی، حکمرانی داده، تحول دیجیتال و ارتقای کیفیت خدمترسانی سخن میگویند، اما در عمل با پدیده «تصمیمگیری تدافعی»، «اجتناب از تصمیم» و «هراس از مسئولیت» مواجهیم.
این پارادوکس منجر به ایجاد «توهم خدمترسانی» میشود؛ خدمتی که در سطح زبانی و رسانهای وجود دارد، اما در عمل جز نمایش پروژهها، ایجاد سامانههای ناکارآمد یا اجرای طرحهای نیمهتمام، نتیجهای ملموس ندارد. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است:
چه سازوکارهای روانشناختی، سازمانی و ساختاری موجب میشود مدیران فناوری با وجود شعارهای تحولگرایانه، در عمل تصمیمگیری مؤثر انجام ندهند؟
2. مروری بر ادبیات
2–1. تصمیمگیری تدافعی
مطالعات Betsch و همکاران (2018) نشان میدهد مدیران در بسیاری از موقعیتها نه بر اساس مطلوبیت سازمان، بلکه بر اساس حفاظت از خود تصمیم میگیرند. این رویکرد منجر به انتخاب گزینههای کمخطر اما کماثر میشود.
2–2. اجتناب دفاعی
چراغی و همکاران (2021) در پژوهش کیفی خود نشان دادند که مدیران در سازمانهای دولتی ایران از تصمیمگیری گریزاناند و با راهبردهایی چون تعویق، انتقال مسئولیت، یا سادهسازی افراطی، از مواجهه با تصمیم فرار میکنند.
2–3. تأثیر قدرت سازمانی بر اجتناب تصمیم
بر اساس تحقیقات Frontiers in Psychology (2022)، مدیران با قدرت بالا اما حمایت ساختاری ناکافی، در شرایط عدم قطعیت بیشتر به اجتناب تصمیم پناه میبرند.
2–4. ناامنی شغلی و سبک رهبری محافظهکارانه
مطالعات داخلی نشان میدهد ناپایداری شغلی در سطوح مدیریتی دولتی، باعث افزایش رفتارهای محافظهکارانه و کاهش تمایل به ریسک (انسانی، 2020).
2–5. یادگیری سازمانی و روتینهای دفاعی
بر اساس نظریه یادگیری دوبُرداری آرجریس (1976)، سازمانهای فاقد سازوکار یادگیری عمیق، پس از شکست فقط رفتار فعلی را اصلاح میکنند و به سراغ اصلاح قواعد بنیادی نمیروند. این مسئله باعث «تکرار چرخه تصمیمگیری غلط» میشود.
3. چارچوب تحلیلی مقاله
بر اساس ادبیات مرورشده، چارچوب زیر بهعنوان مدل تحلیلی پژوهش پیشنهاد میشود:
3–1. عوامل روانشناختی
3–2. عوامل ساختاری-سازمانی
-
ابهام نقشها و اختیارات
-
تمرکزگرایی بیشازحد
-
ریسکگریزی نهادی
-
فشارهای سیاسی و اداری
3–3. عوامل فرهنگی
-
فرهنگ سرزنشمحور (Blame Culture)
-
ترجیح ظاهرگرایی بر اثربخشی
-
ارزشگذاری بر «عدم اشتباه» بهجای «نوآوری»
3–4. پیامدها
4. بحث و تحلیل
تحلیل دادهها و بررسی ادبیات نشان میدهد که در سازمانهای فناوری، پارادکس شعارمحوری عمدتاً ناشی از تعارض میان «انتظارات تحولگرایانه» و «ظرفیتهای واقعی مدیریت» است. مدیرانی که باید تصمیمگیریهای فناورانه انجام دهند، نه حمایت کافی دارند، نه اختیار واقعی و نه ثبات شغلی.
از اینرو، تصمیمگیری جسورانه برای آنان نوعی «ریسک شخصی» تلقی میشود. بنابراین، الگوی ذهنی غالب به جای «خلق آینده»، تبدیل به «پرهیز از خطا» میشود.
این وضعیت منجر به سه پدیده خطرناک میگردد:
4–1. توهم خدمترسانی
خدمترسانی بیشتر از آنکه در عمل رخ دهد، در گزارشها و ارائهها نمود پیدا میکند. سامانهها، اپلیکیشنها و پروژهها بیشتر جنبه نمایشی پیدا میکنند تا اثرگذاری واقعی.
4–2. تصمیمگریزی مدیریتی
تصمیمگیری به تعویق میافتد، به کمیتهها سپرده میشود یا آنقدر خرد میشود که دیگر اثرگذاری لازم را ندارد. این چرخه باعث کندی مزمن سازمان میشود.
4–3. ناپایداری سازمانی
فقدان تصمیمگیری شفاف، پروژههای فناوری را در وضعیت تعلیق نگه میدارد. نیروهای متخصص انگیزه خود را از دست میدهند و سازمان توان رقابت را بهتدریج از دست میدهد.
5. نتیجهگیری و پیشنهادها
نتایج مقاله نشان میدهد که پارادکس شعارمحوری در سازمانهای فناوری تنها یک مشکل رفتاری نیست، بلکه یک مسئله ساختاری-فرهنگی گسترده است. برای برونرفت از این چرخه، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
-
ایجاد امنیت شغلی نسبی برای مدیران حوزه فناوری
ناامنی شغلی بزرگترین محرک تصمیمگریزی است.
-
اصلاح ساختار اختیارات و پاسخگویی
مدیر باید اختیار متناسب با مسئولیت داشته باشد.
-
نهادینهسازی فرهنگ یادگیری دوبُرداری
سازمان باید شکست را بهعنوان داده یادگیری بپذیرد.
-
طراحی نظام ارزیابی عملکرد مبتنی بر اثرگذاری، نه گزارشدهی
معیار موفقیت باید خروجی واقعی باشد.
-
تقویت جسارت مدیریتی از طریق آموزش تصمیمگیری در شرایط عدم قطعیت
تصمیمگیری فناورانه همواره با ابهام همراه است
6. منابع
Argyris, C. (1976). Single-loop and double-loop models in research on decision making. Administrative Science Quarterly, 21(3), 363–375.
Betsch, T., Haberstroh, S., Molter, B., & Glöckner, A. (2018). Defensive decision making and its behavioral implications. Journal of Behavioral Decision Making, 31(3), 430–449.
Chiragi, F., et al. (2021). Explaining defensive avoidance behavior among managers: A grounded theory study. Iranian Journal of Management Studies.
Frontiers in Psychology. (2022). Power and decision-making avoidance under uncertainty: A psychological analysis. Frontiers in Psychology, 13:1027108.
Marks, A., Fleck, S., et al. (2019). Development and validation of a defensive decision-making scale. Journal of Occupational and Organizational Psychology.
Mousavi, S. F. (2023). A systematic review of decision-making avoidance. ResearchGate.
Nourian, H. (2022). Six lethal mistakes in risk management. hosseinnourian.com.
Senge, P. (1990). The Fifth Discipline: The Art and Practice of the Learning Organization. Doubleday.
Vroom, V. H., & Yetton, P. W. (1973). Leadership and Decision-Making. University of Pittsburgh Press.