یکی از مسائل مهم در حمایت از تولید ملی، اولویتگذاری و انتخاب صنایعی است که باید در تولید ملی به آنها پرداخت. با توجه به فرصتها، تهدیدها و منابع محدود باید امکانات کشور را در برخی صنایع استراتژیک متمرکز نمود. در این راستا هنگامیکه بحث از تولید ملی، ثروت آفرینی ملی، اشتغالزایی و … میشود، نگاهها ابتدا به سمت صنایعی چون نفت، گاز، پتروشیمی، خودروسازی و … میرود و دیگر صنایع چندان موردتوجه قرار نمیگیرند، درحالیکه اگر شاخصهای ثروت آفرینی، اشتغالزایی، رشد اقتصادی و … را در نظر بگیریم، صنایع فرهنگی یکی از اولویتهای اصلی خواهد بود. صنايع فرهنگي گونهاي از صنعت هستند كه به خلق ايده، توليد و توزيع محصولات و خدماتی میپردازند که ماهیت فرهنگي دارند و مخاطب آنها جنبههای فرهنگی فرد و جامعه است. این صنایع که مواد اولیه آنها از خلاقیت انسان شکل میگیرد، نهتنها بیشترین درآمدزایی و اشتغالزایی را دارند، بلکه ازلحاظ فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی نیز بسیار مهماند. امروزه صنایع فرهنگیِ دارای حق تکثیر (کپیرایت)، نقش بسزایی در تولید ناخالص داخلی اکثر کشورهای صنعتی ایفا میکنند. در این کشورها صادرات کالاهای فرهنگی و تولیدات فکری بهمراتب مهمتر از صادرات کالاهای صنعتی متعارف است. اما متأسفانه صادرات فرهنگی و تولیدات فکری در کشورهای رو به توسعه جایگاه شایسته خود را ندارد و بهراحتی از این فرصت بالقوه چشمپوشی شده است.
کشورهایی که به اهمیت استراتژیک صنایع فرهنگی پی برده و اقدامات متناسبی را به انجام رساندهاند، امروز ازنظر اقتصادی و همچنین نفوذ فرهنگی در سطح بینالمللی، موقعیت ممتازی دارند و بهعکس کشورهایی که به دلایل مختلف اعم از ایدئولوژیک، سیاسی، اهداف اقتصادی کوتاهمدت یا حتی ماهیت فرهنگی از صنایع فرهنگی خود حمایت نکردهاند، امروزه گرفتار هجوم محصولات و محتواهای فرهنگی بیگانه شدهاند و در معرض همه گونه پیامدهای جدی آن همچون به خطر افتادن هویت فرهنگی و پرداخت هزینههای سنگین بابت حق تکثیر یا فشار برای ایجاد مانع در برابر واردات فرهنگی قرارگرفتهاند و بدین سبب چه ازلحاظ اقتصادی و چه فرهنگی در معرض خطر انزوا قرار دارند. درواقع صنایع فرهنگی سهم چشمگیری در دسترسی افراد به اطلاعات، آموزش و فرهنگ و نیز اشتغالزایی دارند و نقش مهمیرا در ارائه تصویر فرهنگی یک کشور یا ملت و ایجاد جایگاه مناسب در اقتصاد بینالمللی ایفا میکنند. با توجه به اهمیت همین موضوع سندی با عنوان «سند راهبردی توسعه فناوریهای فرهنگی و صنایع خلاق – پیشران اعتلای اقتصاد فرهنگ» توسط معاونت علمیو فناوری ریاست جمهوری تهیه گردیده و در آن کسب بالاترین رتبه به لحاظ حجم بازار خدمات و محصولات فرهنگی در منطقه و جهان اسلام و قرار گرفتن در فهرست سی کشور برتر عرضهکننده خدمات/ محصولات صنایع فرهنگی بهعنوان افق چشمانداز تعریف شده است.
برای رسیدن به این هدف و همچنین تبدیل ایران به قدرت اول اقتصادی و فرهنگی در منطقه نیازمند انتخاب مسیری هستیم که بتواند بین این دو حوزه – یعنی فرهنگ و اقتصاد- ایجاد ارتباط نماید و این عامل پیوند چیزی نیست مگر کارآفرینی در زمینه صنایع فرهنگی و صنایع خلاق.
بر اساس تعریف یونیسف، صنایع فرهنگی عبارت است از ترکیب خلاقیت، تولید و توزیع کالاها و خدماتی که ماهیتاً فرهنگی هستند و معمولاً بهواسطه حقوق مالکیت فکری از آنها حفاظت میشود. یونیسف همچنین صنایع فرهنگی را به معنای درگیر شدن افراد در هریک از فعالیتهای زیر میداند:
- انتشار، توزیع و یا فروش کتابها، مجلات، نشریات دورهای و یا روزنامه به شکل چاپی و یا فرمتی قابلخواندن
تولید، توزیع، فروش و یا ارائه فیلم یا ویدئوی ضبطشده
- تولید، توزیع، فروش و یا ارائه موسیقی و یا صوت ضبطشده
- ارتباطات رادیویی و تلویزیونی و همچنین کلیه برنامههای ماهوارهای که توسط عموم مردم قابل دریافت باشد.
صنایع فرهنگی دانشبنیان هستند و قابليت زیادي براي ایجاد شغل دارند. توليدات این صنعت بر خلاقيت، مهارت و نوآوري استوار بوده و غالباً مبتنی بر فناوري است. بر اساس یک دستهبندی این صنایع شامل 11 مورد میشود که عبارتاند از:
- سینما و تئاتر
- راديو و تلويزيون
- چاپونشر (کاغذی-الكترونيك)
- موسیقی
- مد (لباس و غیره)
- گردشگری
- دکوراسیون و معماری
- آموزش الكترونيكي
- تبليغات
- پویانمایی
- بازيهاي رايانهاي
وجه تمایز شتابدهندهها از سایر ابزارهای حمایتی برای توسعه کسبوکار – نظیر انکوباتورها- این است که شرکتهای شتابدهنده در ازای ارائه خدمات و بهطور خاص فراهم نمودن حمایتهای مالی، بخشی از سهام شرکت را نیز به مالکیت خود درمیآورند. برنامههای شتابدهی درواقع موج جدیدی از مدلهای حمایت از کسبوکارهای نوپاست که دارای 5 ویژگی اساسی است:
فرآیند فراخوان عمومیو جذب رقابتی
همه افراد میتوانند درخواست عضویت در برنامه شتابدهی را بدهند اما تنها تعداد محدودی موردپذیرش قرار میگیرند، بنابراین به عضویت درآمدن در یک مرکز شتابدهی یک فرآیند رقابتی است. درخواست برای ورود به برنامههای شتاب دهی معمولاً بهواسطه وب انجام میگیرد و در نمونههای خارجی (خارج از ایران) آن هرکسی از هر نقطه دنیا میتواند فرم درخواست را پر کند.
در شتابدهندهها طرحها و تیمهایی پذیرش میشوند که احتمال موفقیت بیشتری داشته باشند و این انتخاب توسط خبرگان این حوزه صورت میگیرد. در بیشتر شتابدهندهها از هر 10 تیم ثبتنامشده، کمتر از یک تیم انتخاب میشود و بنابراین کمتر از 1% از کل متقاضیان میتوانند وارد برنامه شوند. شتابدهندهها اغلب زمان قابلتوجهی را به برگزاری رخدادهایی میگذرانند که بهواسطه آن بتوانند تعداد درخواستها برای ورود به برنامه و کیفیت آنها را افزایش دهند.
تأمین سرمایه برای کسبوکارهای نوپا در ازای گرفتن بخشی از سهام آنها
میزان سرمایهگذاری اولیه در برنامههای مختلف شتاب دهی، متفاوت است، اما معمولاً بر مبنای هزینههای استارتآپ در طول زمان برنامه و کمیبعدتر از آن تعیین میشود. این میزان معمولاً معادل رقمیبین 10.000 یورو تا 50.000 یورو طی سه ماه اول میباشد. اغلب در ازای این سرمایهگذاری نیز بخشی از سهام استارتآپ و بنگاه به شتابدهنده منتقل میشود.
تأکید بر تیمهای کوچک و نه ایجاد کسبوکار بهصورت فردی
در برنامههای شتاب دهی این عقیده وجود دارد که انجام کلیه کارها توسط یک فرد ممکن نیست و بنابراین تأکید بر وجود تیم میباشد. همچنین احتمال اینکه تیمها بیش از 4 نفر عضو داشته باشند نیز خیلی کم است، چراکه میزان سرمایه برای گروههای بزرگتر، بیشتر خواهد بود.
محدودیت زمانی طول مدت برنامه
برنامه شتاب دهی مدتزمان محدودی دارد – معمولاً بین سه تا شش ماه. این مدت زمانی کوتاه از یکسو به این خاطر است که اغلب طرحهایی که در شتابدهندهها پذیرش میشوند زمان پیادهسازی کوتاهتری دارند و دیگر اینکه فشار محیطی آنقدر بالاست که کسبوکارهای نوپا ملزم به حرکت و پیشرفت سریع هستند.
برنامههای آموزشی گروهی و نه فردی
یکی دیگر از ویژگیهای شتابدهنده که آن را از سایر مراکز حمایت از کسبوکار متمایز میسازد، جذب و پذیرش همزمان تیمها و معرفی آنها در یک روز به سرمایهگذار است. این نوع از پذیرش باعث میشود تا تیمها بتوانند از حضور یکدیگر نیز بهرهمند شوند. بهعنوانمثال چنان چه که یک تیم با یک مسئله مواجه شود، میتواند از همفکری اعضای سایر تیمها برای حل آن استفاده کند و یا اینکه تیمها میتوانند به سایرین بهعنوان مشتریان بالقوه خود نگاه کنند و نظر کلیشان را درباره محصول و یا خدمتشان بیان نمایند(میلر و بوند، 2001).
نقش صنایع فرهنگی و هنری در اقتصاد کشور
صنایع فرهنگی گونهای از صنعت است که به خلق ایده، تولید و توزیع محصولات و خدماتی میپردازد که ماهیت فرهنگی دارند و مخاطب آنها جنبهها و ابعاد فرهنگی فرد و جامعه است. از آنجایی که تولید محصولات و خدمات فرهنگی بر خلاقیت، مهارت، دانش و استعداد تولیدکنندگان آن استوار است، صنایع فرهنگی را صنایع خلاق نیز مینامند.
ویژگیهای صنایع فرهنگی در دو بعد فرهنگی و صنعتی قابلبررسی است. در بعد فرهنگی میتوان به این ویژگیها اشاره نمود.
صنایع مختلف، محصولاتی تولید میکنند که تنها ارزش فیزیکی دارند و مادهی اولیه بیشتر آنها را طبیعت فراهم میکند. این محصولات غالباً معنا و مفهوم خاصی را منتقل نمیکنند. اما ماده اولیه تولیدات در صنایع فرهنگی، از احساسات و تراوشهای ذهنی افراد خلاق و اصحاب فرهنگ گرفته میشود؛ و آنچه ارزش تولیدات و خدمات فرهنگی را رقم میزند، محتوای آنها است که یک پیام فرهنگی را به مخاطبان خود انتقال میدهد.
صنایع فرهنگی در زمره صنایع نرم قرار میگیرد؛ اما معمولاً از طریق یک رسانه یا ابزار انتقال مییابد که ممکن است سختافزاری باشد. بهعنوانمثال فیلم سینمایی یک محصول صنایع فرهنگی است که ماهیت نرم دارد اما از طریق ابزارهای دیجیتال جابهجاشده و به فروش میرسد. بنابراین در صنعت فرهنگی باید بین محتوای فرهنگی و ابزار انتقال تفاوت قائل شد.
صنایع فرهنگی، هویتبخش هستند. هویت فرهنگی ملتها و تمدنها جز از طریق صنایع فرهنگی با هیچ صنعت دیگری نمیتواند به سایرین معرفی شود.
ادامه مقاله در لینک https://bonyad.iranctech.ir/articles/80/fa
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.